از چیزی که این روزا دارم از خودم به بقیه میگم عصبانی‌ام و در عین حال دوستش دارم. از اینکه در جواب چطوری میگم خوبم و از اینکه میخندم و شوخی میکنم و خوش اخلاقم و نگران حال بقیه‌‌ام خسته‌ام. نمیدونم نمیتونم حس واقعیم رو بهشون بگم یا نمیخوام که این کارو بکنم اما هرچی که هست میدونم اوضاع داره خراب میشه و میدونم این حال رو دوست دارم و انتخاب خودمه. اینکه درک میکنم و درک نمیشم سخته و اینکه هیچ تلاشی برای درک شدن نمیکنم سخت‌تر. اینکه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زاکو | گروه صنعتی زاکو انار موزیک مجله نوبیا مطالب جالب و خواندنی از همه چیز و همه جا مرکز فروش فلزیاب | طلایاب | دفینه آشپزی آسان پز باشگاه سایبری وبلاگ شخصی سمیه تاجیک مدیریت دولتی